علامه فیض الاسلام

خاندان، زادگاه و ولادت

پدر و مادر فیض الاسلام، از خاندان دانش و تقوا بودند که نسب آنان از طریق محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق علیه السلام ، در چهلمین پُشت به حضرت علی علیه السلام می رسد. سید محمد، پدر فیض الاسلام، در بندگی خداوند، هدایت مردم و مبارزه با اشرار از جدش امیرمؤمنان علی علیه السلام اثر پذیرفته بود. او آن چنان اخلاص و معنویتی داشت که هنوز هم مردم بر مزارش، حاجت خود را از خداوند می طلبند. مادر فیض الاسلام، حیات سلطان، از زهد، وارستگی و دانش هایی چند بهره مند بود و سید غیاث الدین، برادر فیض الاسلام، مقدمات علوم دینی را از آن بانو فرا گرفت.

در سال ۱۲۸۴، در چنین خانواده ای که به صفای معنوی آراسته بود، کودکی دیده به جهان گشود که سید علی نقی نامیده شد و بعدها به سید علی نقی سدهی اصفهانی آل دیباج مشهور و به فیض الاسلام موسوم گشت. لفظ سده در پسوند نامش، به زادگاهش اشاره دارد که در دوازده کیلومتری شمال غربی اصفهان است و اکنون خمینی شهر نامیده می شود.

تحصیلات

فیض الاسلام از پنج سالگی مقدمات علوم حوزوی را نزد برادر بزرگ خود، سید غیاث الدین آموخت. بعدها فیض الاسلام به تشویق و هدایت برادر، راهی اصفهان شد و پس از فراگیری بخشی از علوم اسلامی در این شهر، به مشهد رضوی رفت و در این دیار مقدس، محضر محدث بزرگ، شیخ علی اکبر نهاوندی را درک کرد. سپس به نجف رفت و در این شهر مقدس، حوزه درسی مراجع و فقیهان بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی، شیخ محمدکاظم شیرازی و حاج شیخ عباس قمی را غنیمت شمرد.

اجازه روایت و اجتهاد

فیض الاسلام در سال ۱۳۵۲ ه . ق از مراجع بزرگ نجف اجازه اجتهاد گرفت. آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی در بخشی از اجازه نامه خود، شخصیت وی را از نظر کمال علمی و معنوی چنین ستوده است: «دانشمند اهل فضل، سید جلیل بااصالت، جامع معقول و منقول، شامل فروع و اصول و آراسته به تزکیه و پاکی و اخلاص».

آقا ضیاء الدین عراقی در وصفش چنین نوشته است: «عالم عامل، سید سند، رُکن قابل اعتماد، پرهیزکار و پاک، افتخار مجتهدان، استاد اهل تحقیق، غواص دریاهای علوم اسلامی و زُبده فقهای رشید».

شیخ محمدکاظم شیرازی از او با عنوان «علامه در علوم گوناگون، فاضل اهل تهذیب و پرهیزکار و وارسته» نام می برد.

فیض الاسلام از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای از فیض الاسلام با عنوان عالم جلیلی که برای نخستین بار نهج البلاغه را در عصر حاضر به فارسی برگردانید و در اختیار علاقه مندان قرار داد و فریادهای حضرت علی علیه السلام را به گوش علاقه مندان رسانید، تشکر کرده است. ایشان در جایی می فرماید: «[مرحوم فیض الاسلام] یکی از علمای بزرگ تهران و یک عالم آگاه و بااخلاص و روشن فکر بود. او رفت، لکن ترجمه نهج البلاغه را به دست مردم داد. من مقیّدم که خدمت آن سید بزرگوار را همه جا ذکر کنم تا خدمت بزرگ او برای جامعه ایرانی فراموش نشود. قبل از آنکه ترجمه فیض الاسلام در اختیار ما قرار گیرد، جز ترجمه ملا فتح اللّه کاشانی و کتاب های قدیمی و شرح های عربی چیزی در دست نداشتیم. قبل از اینها هم در محیط های مردمی و روشن فکری و دانشجویی و دانش آموزی و حتی در محیط های طلبگی و حوزه های علمیه از نهج البلاغه نشانی نداشتیم».

فیض الاسلام در نگاه اندیشمندان

دکتر سید جعفر شهیدی درباره فیض الاسلام و ترجمه نهج البلاغه او می نویسد: «مرحوم فیض الاسلام را بارها دیدم. مردی فاضل، مسلمان و دین دار و دوستدار اهل بیت علیهم السلام بود و برای این ترجمه رنجی بر خود نهاد و می توان گفت اخلاص وی در فراهم آوردن این ترجمه، در رواج آن تأثیری بسزا داشته است».

یکی از دانشمندان معاصر هم یادآور شده است: «عالم محقق، فقیه و ادیب، سید علی نقی سده ای اصفهانی، معروف به فیض الاسلام، از دانشمندان متأخر اصفهان است. وی با شرح و ترجمه نهج البلاغه با طرزی جالب و جاذب، خدمت بزرگی به فرهنگ اسلام و ایران کرده که بسیار مورد توجه و استفاده عموم مردم قرار گرفته است».

ترجمه و تفسیر قرآن

فیض الاسلام در نظر داشت تفسیر کاملی از قرآن مجید، شامل خلاصه ای از همه تفسیرها و احادیث به مناسبت موضوعات قرآنی به شیوه ای روان و ساده بنویسد. از این رو، با استناد به منابع گوناگون، مشغول نگارش آن شد. او چون تفسیر سوره حمد را نوشت، احساس کرد چنین اثری فرصتی بسیار می طلبد و طول عمر آدمی برای نوشتن آن کفایت نمی کند. با این وصف، روش خویش را تغییر داد و به ترجمه و خلاصه تفسیر بسنده کرد. فیض الاسلام پس از چهارده سال، ترجمه همراه با تلخیص تفاسیر را به پایان رسانید و آن را به چاپ رساند.

ترجمه و شرح نهج البلاغه

فیض الاسلام با توجه به اشتیاقی که به ساحت مقدس امیرمؤمنان و نهج البلاغه داشت و از سوی دیگر، احساس می کرد عامه فارسی زبان از گوهرهای این اقیانوس حکمت و معرفت بی بهره اند، تصمیم گرفت این اثر گران قدر را به جامعه فارسی زبان معرفی کند. وی در مقدمه این اثر می نویسد: «از عصر سید رضی مؤلف نهج البلاغه تا روزگار ما، جز علما و خواص از مردم، کسی نمی دانست که این کتاب، جامعِ همه حقایق دین مقدس اسلام و مذهب شریف جعفری بوده و افراد بشر را به سیادت و سعادت جاودانی راهنماست. تا اینکه خداوند عزوجل به این بنده توفیق عطا فرموده، این کتاب مکرم را در مدت بیش از شش سال در شش جزء ترجمه کرده و همه مسائل آن را با اختصار و ساده و روان که همه بهره مند گردند، شرح دادم و در دسترس جهانیان گذاشتم تا اینکه همگان به عظمت آن آشنا شدند».

ترجمه صحیفه سجادیه

فیض الاسلام ضمن ترجمه و تفسیر قرآن کریم، به ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه پرداخت. روش وی در این تلاش، معنا کردن دقیق واژه هاست و هر کلمه و عبارت و مطلبی را که به توضیح و شرح نیاز دارد، میان دو هلال نهاده است تا ترجمه از شرح مطالب متفاوت باشد و تصرفی در اصل عبارت نشود. وی در ابتدای بیشتر دعاهای این کتاب نفیس، توضیحاتی کوتاه، ولی پرمحتوا، عالمانه و در خور فهم عموم درباره موضوع اصلی دعا و پیام اساسی آن آورده است که خواننده با مطالعه این نکات، با آگاهی افزون تری، دعاهای صحیفه سجادیه را خواهد خواند. وی در خاتمه یادآور گردیده است: «خدای را سپاس گزارم که مرا توفیق عطا فرمود این کتاب مقدس را به بهترین ترجمه و شرح، با خط طاهر خوشنویس در دسترس گذارم و مطالب و نکاتی را که بزرگان علما در شروح خود بیان کرده اند، با اضافاتی بر آنها از کتاب های تاریخی، حدیث، فقه، لغت، حکمت و کلام که درخور آن است، به طور اختصار و ساده و روان در آن بگنجانم.»

فعالیت های ارشادی

فیض الاسلام، عالمی نبود که در گوشه خانه یا کتاب خانه به نگارش و تحقیق بسنده کند، بلکه شرایط زمان را در نظر می گرفت و با حضور در عرصه های اجتماعی، به ارشاد مردم و زنده ساختن اصل امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت.

در آن زمان که اوضاع فرهنگی و تبلیغی کشور ایران آشفته بود، فیض الاسلام پس از بازگشت از نجف اشرف، در تهران ماندگار شد و به کار نشر و تبلیغ معارف دینی پرداخت. او در کنار روحانیت متعهد و انقلابی، به بیدادگری و افشای فتنه های عوامل وابسته به رژیم پهلوی پرداخت و به همین دلیل، مدتی گرفتار زندان رژیم طاغوت شد.

مبارزه با بدعت ه

از کتاب چراغ راه به قلم فیض الاسلام که در اثبات معراج پیامبر است، برمی آید که وی در عصر اختناق و گسترش توطئه های دشمنان، اسلام و تشیع را به درستی شناخته و این تهاجم فرهنگی را به روحانیان گوشزد کرده است. او در این اثر، به شبهه های مخالفان به خوبی پاسخ می دهد. کتاب پاسخ نامه اُزگُلی در اثبات رجعت و پاسخ اجمالی به انحراف ها و شبهه های مطرح شده در جامعه آن روز است.

سرانجام این دانشور پرتلاش، در ۲۴ اردی بهشت ۱۳۶۴، دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت.